روایت دوگانه از زندگی تهرانیها | شهر زیرزمینی از افسانه تا واقعیت
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۷۹۹۴۹
همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: بعد از حمله به این شهر، اهالی ری به تهران پناه میبرند و با کمک آنها و باقیمانده مصالح ساختمانی شهر بهتاراجرفته، خانهها روی زمین بنا و تا اواخر قرن نهم، خانههای زیرزمینی به فراموشی سپرده شدند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
مولانا جلالالدین بلخی هم در اشعارش به این خانهها اشاره کرده و خانههای زیرزمینی را به شهرری نسبت داده و تهران را یکی از روستای اطراف ری معرفی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین زکریای قزوینی، جغرافیدان سده هفتم هجری، خانههای زیرزمینی تهران را به «سوراخ موش کور» تشبیه کرده که از طریق دهلیزهای تنگ و تاریک به یکدیگر راه داشتند.
چالهای تهران
داریوش شهبازی، محقق و تهرانپژوه، درباره این شهر زیرزمینی اما تعبیر دیگری دارد و شکل و شمایل سکونتگاههای قدیمی تهرانیها را وابسته به شرایط اقلیمی و زمینشناسی میداند. شهبازی در این باره میگوید: «در تهران قدیم خانههایی به شکل زاغه وجود داشت که دستساز بود و با شیب ملایمی از سطح زمین ساخته میشد. مقنی ایرانی این دانش را داشت که با این شیب داخل زمین میرفت و بدون اینکه سازهای مانند پل، ستون یا دیواری باشد، بنایی میساخت برای نگهداری از گوسفندها و حیوانات اهلی در مقابل سرمای سخت.
ولی زاغهها با فضای کوچکی به اندازه ۲ـ ۳ مترمربع، قابل سکونت برای انسان نبودند. اگر یکدهم مساحت تهران دوره صفوی را در نظر بگیریم که در داخل حصار صفوی ۴میلیون متر مساحت داشت، اکنون باید فضای گستردهای در زیرزمین یافت میشد. این برخلاف باوری است که میگفتند در زیر تیمچه حاجبالدوله، شهرزیرزمینی وجود داشته است. به همین خاطر فضای محدود این بخش نمیتواند صحه بر این ادعا بگذارد.»
داریوش شهبازی تهران نخستین را با چالهای متعدد معرفی میکند: «همانطور که در نقشههای قدیمی تهران مشخص است، زمین تهران ناهموار و حفرهحفره یا تپهماهور بود. به همین خاطر در گذشته وقتی در افق و تراز زمین به تهران نگاه میکردند، خانه یا روستا دیده نمیشد و به همین خاطر تهرانیان را ساکنان خانههای زیرزمینی میخواندند. تهرانیها به ۲دلیل خانهها را در این چالهای طبیعی یا گودیها میساختند؛ آنها میتوانستند با نیروی ثقل زمین آب را هدایت کنند. همچنین باد یا سرمای سخت زمستان که از ترکیه و اروپا میآمد و از کردستان، همدان و بوئینزهرا وارد تهران میشد، بسیار کُشنده بود، خانهها در شیب و گودال در پناه طبیعت بود. برای مثال، چالحصار یکی از چالهای قدیمی تهران است که وقتی مسجد قدیم را تخریب و آن را پُر میکنند، فقط چند متر از عمق زمین بالاتر میآید. باغ چالی و چال سیلابی هم از دیگر چالهای تهران محسوب میشوند.»
کد خبر 795945 برچسبها تاریخ - باستان شناسی هویت شهری همشهری محله منطقه ۱۲منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تاریخ باستان شناسی هویت شهری همشهری محله منطقه ۱۲ خانه های زیرزمینی خانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۷۹۹۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سازنده مستند «مشتی اسماعیل» از شالیکاری
مهدی زمانپور کیاسری نویسنده، تهیه کننده و کارگردان، مستند سینمایی «مشتی اسماعیل» گفت: سال ۸۷ ایدهای به ذهنم رسید که مستندی درباره کاشت، داشت و برداشت محصول شالی بسازم؛ چرا که کاشت، داشت و برداشت محصول پر از حرکت، انرژی و زندگی بود. در مسیر شالیکاری زندگی جریان داشت؛ زندگی که برایم پر از خاطرات بود.
وی ادامه داد: همیشه فکر میکردم اگر در فیلمم مستقیم به کاشت، داشت و برداشت محصول بپردازم شاید نتوانم آنگونه که شایسته است آن را به تصویر بکشم و شاید از حالت هنری خارج شود؛ لذا از آنجاییکه بیشترین خاطراتم در دوران کودکی شکل گرفته بود، با خود گفتم که باید از نگاه کودک بصورت غیر مستقیم به کاشت، داشت و برداشت محصول بپردازم. تا اینکه مشتی اسماعیل جلوی چشمانم آمد.
وی عنوان کرد: البته این ایده با کمک دوست عزیزم کوروش خواجوندی به ذهنم خطور کرد. در نهایت تصمیم گرفتم زندگی مشتی اسماعیل را به تصویر بکشم. زندگی پیرمرد کشاورز نابینای اهل دل. در سال ۸۹ یکسال تمام، کار، تلاش و زندگی این پیرمرد دوست داشتنی را ثبت و ضبط کردم. بهار سال ۹۰ هم تدوین و صداگذاری انجام شد و کار به اتمام رسید.
زمانپور توضیح داد: سپس فیلم به جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی ارسال شد که خوشبختانه در بیش از ٥٠ جشنواره فیلم انتخاب شد در بیش از ٣٠ جشنواره مهم دنیا جایزه گرفت؛ و جالب است بدانید تا کنون نزدیک به ٤٠٠ بار از تلویزیون (در شبکههای مختلف) پخش شد.
این کارگردان درباره معنویت مشتی اسماعیل توضیح داد: مشتی اسماعیل سراسر معنویت بود. وی حداقل ۶ ماه در سال را روزه میگرفت. وی مداح اهل بیت بود و عاشق امام حسین (ع). مشتی اسماعیل سراسر زندگیش امید بود. حال درونش خوب بود. من هم تلاش کردم این حال خوب را در فیلم جاری کنم و به همه دنیا نشان دهم؛ و البته همه معنویاتش را هم بصورت غیر مستقیم بیان کردم.
وی افزود: رفتن مشتی اسماعیل داغی در دل من گذاشت چرا که ما هر هفته با هم در طی این ١٤ سال در تماس بودیم و همیشه جویای حال هم بودیم. برنامه ریزی کرده بودم که در هفته اول خرداد او را به سفر کربلا ببرم؛ چون مش اسماعیل عاشق کربلا و اباعبدالله بود. البته ما قبلا با هم کربلا رفته بودیم، اما دوست داشتم امسال هم این سفر را تجربه کنم که سعادت نصیب من نشد و این حسرت بر دل من باقی ماند. مشتی اسماعیل خیلی خوش صحبت بود و همچنین طناز با هم خیلی شوخی میکردیم.
زمانپور خاطرنشان کرد: این اواخر دائم میگفت «دیگر یواش یواش باید از این دنیا بروم» من به او میگفتم که سوال کردم گفتند مشتی اسماعیل تا ٩٦ سال زنده میماند؛ مشتی هم با خنده میگفت؛ البته بی نفس؛ و آخرین بار هم که یک هفته قبل از فوتش زنگ زد، گفت که دیگر باید بروم و رفت. مشتی اسماعیل رفت، اما معنویت و امیدش همچنان زنده است و تا سالهای سال مردم دنیا از آن بهرهمند خواهند شد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون